اول انوشیروان را پیداکردن، بعد

یادداشتی از کتاب یحیی

وقتی میرز کرمانی ناصرالدین شاه قاجار را کشت و دستگیر شد و به بند افتاد حاجی محمد کاظم ملک التجار به ملاقات او رفت. این ملک التجار همانی است که فتوای منسوب به میرزای شیرازی در حرمت استعمال تنباکو را در وقعه رژی منتشر کرد. ملک التجار ضمن صحبت از میرز می پرسد: کدام انوشیروان عادل را پشت دروازه طهران سراغ داشتی که ناصرالدین شاه را کشتی؟

میرزا رضا از شنیدن این سخن سکوت عمیقی کرد، سپس می گوید:

در این چند روزه در میان همه سخنها که از زبان هرکسی شنیدم سخنی به این درستی نشنیده بودم.

( حیات یحیی، یحیی دولت آبادی، ج.، چ.2، 1361 ، ص.154

به نقل از مجله جهان کتاب، سال 24، شش.3 تا 5، خرداد- مرداد 1398 ، ص. 24

تصمیم هیئت مدیره ، و کتاب هفته

امروز خبری از کوهنوردی نبود و باید ساعت پنج صبح به ترمینال می رفتم به پیشواز مهمان پیر عزیز و کتابخوانی که از تهران برمیگشت. طبق رسم چنین پیشوازیهایی که نکند مهمان منتظر باشد زودتر سر قرار میرسم و با خود کتاب( کاروانی ژیانم- مسته‌فا ئیبراهیم زه‌ڵمی)  می برم که بخوانم.

بختیاری ها در تاریخ معاصر ایران

مرحوم ابراهیم باستانی پاریزی به زبانی خیلی موجز و گویا حضور بختیاریها در تاریخ معاصر ایران را اینگونه بیان کرده است:

((  طبق حسابی که من کرده ام، مشروطیت ایران، هر ربع قرن یک بار بختیاری گیر شده است.

 بار اوّل بر اثر کودتای محمدعلی شاه، تهران فتح و سردار اسعد دائر مدار شد( 1326 ه. / 1908 م.)؛

بار دوم امیر اسعد بختیاری وزیر کابینه مخبرالسلطنه شد و آخر کار به زندان افتاد( 1312 ش. / 1933 م.)؛

و بار سوم تیمور بختیار به اشاره ملکه ثریا، بر امور تسلط یافت( 1333 ه. / 1954 م.).

و بار چهارم نوبت شاپور بختیار بود. ( 1357 ش. / 1979 م.) که البته نوبت به انبیا که رسید، آسمان تپید)). ص. 402

به نقل از کتاب: سردار بی بی مریم بختیاری سردار سازندگی، پریچهر سلطانی زراسوند، شهر کرد، ایل دخت بختیاری، 1394.

قدرت زبان و سرطان قدرت

یادداشت اوّل برای جلد اوّل کتاب  مجموعه چهارجلدی خواب آشفته نفت»

بعد از چند سال از انتظار برای مطالعه (( خواب آشفته نفت)) بالاخره نوبتش رسید و جلد اوّل تمام شد. فارغ از مساذل، مطالب، اطلاعات و تحلیلهای کتاب، قدرت نویسنده در استفاده از زبان به عنوان اولین و مهمترین وسیله ارتباط با خواننده برایم بسیار جذاب بود.

وقتی که به دیگر آثار دکتر محمدعلی موحد نگاه میکنیم می فهمیم که انتخاب این زبان و نوع استفاده از آن نه تنها تصادفی نیست بلکه بسیار هنرمندانه انتخاب گردیده است.

حکایتی از مجالس سبعه

مجالس سبعه- مولانا- حکایت

آورده اند که قصابی گوشت به نسیه دادی و کودکی نویسنده داشت بر دکان، فرمودی که بنویس که فلان چندین برد پیش فلان چندین است. روزی مرغ مردارخوار از هوا درپرید و یکپاره گوشت بربود. گفت: ای کودک بنویس چارکی گوشت، پیش مردارخوار داریم. روزی دیگر مردارخوار به رسم عادت قصد گوشت کرد. قصاب حیله اندیشیده بود، مرغ درماند، سرش ببرید و بر قناره درآویخت از بهر عبرت مردارخواران. کودک گفت: استاد! آنچه تراست پیش مرغ نوشتم، که اسفرواعلی انفسهم» آنچه مرغ را پیش توست، چند نویسم؟ استاد جامه بدرید که کار گوشت سهل بود، اگر از بهر سر سر خواهند، من چه کنم؟

لاتقنطوا من رحمة الله» یعنی اگر چنین است، در این غرقاب افتادیت، نومید مشوید.

تعریف توده از دیدگاه بودریار

کل منظومه آشوبناک امر اجتماعی حول محور این مصداق اسفنج گون، این واقعیت مات اما به همین سان شفاف، این نیستی، می گردد: توده ها. توده ها این گوی های بلورین آماری، در تصویر ماده و عناصر طبیعی، با روندها و جریان ها پیچ و تاب میخورند. آنان دست کم برای ما این گونه جلوه می کنند.